من #پویا_قیسوندی هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱. بیست و پنج سالم بود، متولد؟؟. فرزند لیلا و بهمن. تک فرزند و اهل و ساکن شهرستان کامیاران در استان کردستان بودم. وقتی بچه بودم پدر و مادرم از هم جدا شدن، متاسفانه پدرم اعتیاد داشت. من از همون بچگی با سختی بزرگ شدم و درگیر مشکلات زندگی شدم. مجبور شدم ترک تحصیل کنم تا بتونمکمک خرج مادرم باشم و نون آور خونه. توی یه مغازه مکانیکی در کرمانشاه کار میکردم و هر روز با انگیزه مسیر کامیاران تا کرمانشاه رو میرفتم و برمیگشتم. خیلی کار کردم تا اینکه تونستم با پول کارگری یه خونه کوچک برای مادرم بخرم. من با وجود مشکلاتی که در زندگی داشتم پسری سرزنده، امیدوار و باانگیزه بودم و تمام تلاشمو میکردم که یه زندگی عالی برای مادرم درست کنم.
اعتراضات سراسری با کشته شدن مهسا ژینا امینی شروع شد، روز ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ که ژینا کشته شد همه جا شلوغ بود، من اونروز کامیاران بودم، نزدیک غروب بود که با یه بسیجی درگیر شدم و مشاجره کردم، آنقدر عصبانی شدم که یه سیلی خوابوندم تو گوش اون مزدور! بعد هم محل رو ترک کردم. از اونروز بسیجیهای مزدور دنبالم بودن. چند روز بود که مادرم رفته بود جايی و خونه نبود. اطلاعات کامیاران بخاطر درگیری با اون بسیجی منو احظار کرد و روز بعدش بسیجیا از فرصتی که مادرم خونه نبود استفاده کردن و روز ۳۰ شهریور وقتی من تنها خونه بودم بهم حمله کردن و دستامو بستن و منو همونجا حلق آویز کردن….
مادرم وقتی برگشت خونه با جنازه حلق آویز شده من روبرو شد…
آشناها اومدن و پیکر بیجون منو بردن پزشکی قانونی. روی بدن و گردنم آثار کبودی دیده میشد. اونجا یه نفر بصورت پنهانی به مادرم گفت پویا خودکشی نکرده ولی دنباله اش رو نگیر!!
مامورای امنیتی به شدت مادرمو تهدید کردن و بهش گفتن باید فوت منو خودکشی اعلام کنه! و اسممو رسانه ای نکنه.
پیکر بیجون من در تدابیر امنیتی شدید با حضور گسترده مامورای مزدور در تاریخ ۲ مهر ماه ۱۴۰۱ در زادگاهم مظلومانه به خاک سپرده شد….
هموطن، من و مادرم کسی رو نداشتیم، مادر من زنی ساده و روستایی بود که سواد انچنانی نداشت، اون منو دست تنها به سختی بزرگ کرده بود.
من بابت تلاشهای بی وقفه مادرم همیشه سپاسگزارش بودم و نهایت سعیمو میکردم تا محبتاشو جبران کنم. پر از شور و شوق و امید به زندگیبودم، هرگز افسردگی نداشتم و سالم زندگی میکردم و دلیلی برای خودکشی نداشتم ولی جنایتکارای حکومتی قتل ناجوانمردانه منو تو یه صحنه سازی جعل کردن به خودکشی!! مادرم از رفتن من به مرز جنون رسید… آشناها و دور و بریهامونم آنچنان ترسیده بودن که هیچکس جرات نکرد قتل فجیع منو فاش کنه، همه جا نوشته شد پویا خودکشی کرد! تو نذار خون به ناحق ریخته شده من پایمال بشه. دست به دست هم بدین و خاکمون رو از شر دشمنامون پاک کنین، روزی که وطن آزاد شد به یاد منم باش که مظلومانه سربدار شدم…💔
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی