من #مهدی_زارع_اشکذری هستم. من کشته شدم در تاریخ ۹ دیماه ۱۴۰۱، زمانی که دو ماه به تولد ۳۱ سالگی ام مانده بود. زندگی کارتهای عادلانه خود را برایم بازی نکرد، دانشجوی داروسازی در دانشگاه بولونیا ایتالیا بودم برای هزینه های درس و دانشگاه دو شیفت در پیتزا فروشی کار میکردم ، در حال تلاش بودم که مادر یگانه ام با سرطان مبارزه میکرد، گر چه تراشیدن موهایم برای همدلی و همدردی با مادرم نتوانست او را برنده مبارزه با سرطان کند و او را از دست دادم، برای برادر نوجوانم و حال خرابش، درسم را نیمه کاره گذاشتم و به ایران آمدم.
من هم به اعتراضات سراسری برای زن، زندگی، آزادی پیوستم. من دستگیر شدم شکنجه شدم و با وثیقه آزاد شدم، سپس از خود فیلمی گرفتم به زبان ایتالیایی تا به اطلاع سفیر ایتالیا در ایران برسد و فیلمی که از اثرات جنایتهای قرون وسطایی مزدوران حکومتی بود را پخش کردم، به همین دلیل دوباره دستگیر شدم و چنان در زندانهای قرون وسطایی و سلولهای مرگ شکنجه شدم که تمام دندانهایم شکست، دنده هایم خورد شد سرم شکست، پاهایم شکست، و جنایتکاران حکومتی وقتی دیدند در حال مرگ هستم مرا آزاد کردند و به خانواده تحویل دادند.
من به کما رفتم و بعد از بیست روز به مادرم پیوستم تا سرود زن، زندگی ، آزادی را بلند تر از همیشه برایش بخوانم و دیگر اندامهایم را اهدا کردم تا جانهایی از جنس آزادی برپا شوند مزدوران حکومتی نتوانستند مرگم را با خودکشی مزدوران حکومتی نتوانستند مرگم را با خودکشی جعل کنند. پرنده آزادی و آگاهی بالهایش را بر فراز ایران باز کرده بود و هم دانشگاهی هایم در ایتالیا صدایم شدند و شبکه های خبری خبر، قتل من توسط حکومت فاسد سرکوبگر را پوشش دادند، گر چه دیگر بینتان نیستم اما من میدانم آزادی به تو به من به ما خیلی نزدیک است
اطلاعات ارائهشده در این صفحه ممکن است هنوز بهطور کامل راستیآزمایی یا تأیید رسمی نشده باشد. ما در تلاشیم تا با حساسیت و دقت، دادهها را بررسی و تکمیل کنیم. در صورت مشاهدهی هرگونه خطا یا اگر اطلاعات موثقی در اختیار دارید، لطفاً با ما تماس بگیرید