من #محمد_حسین_سالاری هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۱. بیست و سه سالم بود، متولد ۱۳۷۸. اهل و ساکن بندر ماهشهر در استان خوزستان بودم.
اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا ژینا امینی در شهریور ماه ۱۴۰۱ شروع شد. منم در کنار همشهریای مبارزم به اعتراضات پیوستم. شب ۱۴ آبان ماه بود، اونشب تو کوی زنجیر (شهرک رجائی) ماهشهر تجمع کرده بودیم، مامورای سرکوبگر از راه رسیدن، حمله وحشیانه شون شروع شد!
اونا همهجا رو به رگبار میبستن بدون هدف و به منظور ایجاد ترس و کنترل اوضاع. ناگهان اون وسط یه بسیجی بنام «حسن تاجیک» گلوله ای به پای من شلیک کرد و مجروح شدم. با اون حال خودمو به موتورم رسوندم، تلاش کردم تا از دستشون در برم، خونریزی شدیدی داشتم. یکم ج��وتر نزدیک یه پارک، دیگه نتونستم و افتادم زمین. یه پسر جوون بنام «محسن طهماسبی» با دوستاش اونجا بود، وقتی متوجه خونریزی پام شد اومد جلو و میخواست منو برسونه بیمارستان، ولی همون موقع بسیجیا رسیدن و نذاشتن منو ببره، خونریزی زیاد بود و حال من داشت بدتر میشد، محسن بعد از کلی بحث با مامورا تونست منو به بیمارستان ببره ولی دیگه دیر شده بود و من از شدت خونریزی در ساعت دو و نیم بامداد ۱۵ خرداد ماه تو بیمارستان جان باختم….
بعد از کشته شدنم مامورا با خانوادم تماس گرفتن و گفتن من بر اثر خطای انسانی کشته شدم و پیکرمو در صورتی تحویل میدن که در مورد قتلم اطلاع رسانی انجام نشه و باید رضایت بدن که کشته شدن من کار اونا نبوده!
فردای اونروز مامورای امنیتی محسن، که منو به بیمارستان رسونده بود رو ربودن و یه هفته تحت شکنجه قرار دادن، توی بازداشتگاه ماهشهر بهش شوکر و باتوم زدن، بعد برای بازجویی به زندان اهواز منتقل کردن که تحت شکنجه اعتراف اجباری ازش بگیرن که اون منو به قتل رسونده! بعد مزدورا گفتن که من به مقر نظامی حمله کرده بودم!! ولی ایندروغ محض بود.
مزدورای حکومتی بعد از پنج روز جنازه منو شبانه مخفیانه بدون اطلاع خانوادم با آمبولانس به هندیجان یه شهر دیگه تو استان خوزستان بردن، پیکر بیجون من غریبانه تو آرامستان بهشت آباد هندیجان به خاک سپرده شد…
بعد ساعت ۳ بامداد به خانوادم اطلاع دادن که جنازه پسرتونو بردیم هندیجان و همونجا خاک کردیم!
آنقدر غریبانه خاک شدم که وقتی مادرم اومد گفت بچم غریبه اینجا بهش سر بزنین….
مراسم ختم در تاریخ پنج شنبه ۱۹ آبان ماه ۱۴۰۱ تو خونمون و بعد بر سر مزارم برگزار شد. مامورا با حمله به خانواده ام نذاشتن مراسم بگیرن یا حتی عکسمو بزنن در خونمون.
هموطن، من یکی از جانباخته های گمنام انقلاب ژینا هستم که کمتر در موردم نوشته شده، حکومت جنایتکار ناجوانمردانه منو کشت و بدون حضور خانوادم دفنم کرد. در برابر اینهمه جنایت و ظلم سکوت نکن، پیروزی با ماست، روز آزادی وطن به یاد منم باش که با تمام آرزوهام دفن شدم…💔
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی