من سید جواد موسوی هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۱، همان روزی که مراسم چهلم احمد شکراللهی، یکی دیگر از کشتههای این اعتراضات، برگزار میشد. متولد بهمن ۱۳۶۱، اهل خوراسگان اصفهان و مسئول بهداشت کارخانه پروفیل سپاهان بودم. من همیشه در تجمعات اعتراضی شرکت میکردم و باور داشتم که با گفتوگو میتوان چشمهای بسته و ذهنهای شستوشو دادهشده را به حقیقت باز کرد. با این باور، حتی با بسیجیها و سپاهیها بحث میکردم، اما در آن روز، آنها مصممتر از همیشه برای سرکوب آمده بودند.
آن روز برای شرکت در مراسم چهلم احمد شکراللهی زودتر از کارخانه برگشتم. ناهار خوردم و به حسینیهای رفتم که مراسم در آن برگزار میشد. پیش از رفتنم، استوریای در اینستاگرام گذاشتم و از دیگر معترضان دعوت کردم که به خانواده همشهریشان بپیوندند. اما در مسیر بازگشت، در حیاط خانهای که پناه گرفته بودم، توسط بسیجیانی که از در بالا آمدند، چشمهایم هدف گلوله قرار گرفت و کشته شدم. پیکرم را در کنار کانال آب انداختند و موتورسواران دور آن میخندیدند. خانوادهام تا صبح روز ۲۹ آبان، در میان دروغها و تهدیدهای مقامات، به دنبال خبری از من بودند، تا اینکه سرانجام، پیکرم با حضور نیروهای امنیتی فراوان به خاک سپرده شد.
اطلاعات ارائهشده در این صفحه ممکن است هنوز بهطور کامل راستیآزمایی یا تأیید رسمی نشده باشد. ما در تلاشیم تا با حساسیت و دقت، دادهها را بررسی و تکمیل کنیم. در صورت مشاهدهی هرگونه خطا یا اگر اطلاعات موثقی در اختیار دارید، لطفاً با ما تماس بگیرید