سعید

اسعدی

زاده

درگذشت

۲۴ آبان ماه ۱۴۰۱

من #سعید_اسعدی هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۱. فقط ۲۰ سالم بود. از قوم کرمانج و اهل و ساکن روستای کُلاب در منطقه کردنشین بجنورد در استان خراسان شمالی بودم. روستایی سرسبز و قشنگ که پر از باغهای انگور بود. اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا ژینا امینی در شهریور ماه ۱۴۰۱ شروع شده بود. مردم معترض به قتل مهسا، در ادامه اعتراضات برای فراخوان گرامیداشت سالگرد قیام آبان خونین ۹۸ روز ۲۴ آبان ماه به خیابون رفتن. منم که از وضعیت خراب کشور به ستوه اومده بودم به هموطنام پیوستم. اونروز سرکوبگرای وحشی با بیرحمی به تجمع ما حمله ور شدن و به سمتمون تیراندازی میکردن، ناگهان یکی از مزدورا منو هدف قرار داد و گلوله ای به طرفم شلیک کرد که به شکمم اصابت کرد. خون از شکمم زد بیرون دستمو روی زخمم گرفتم و افتادم. دوستام منو سوار ماشین کردن و به نزدیکترین درمانگاهی که اون اطراف بود بردن. مامورای جنایتکار که به مسئولای درمانگاه دستور داده بودن زخمیهای اعتراضات رو پذیرش نکنن به محض دیدن من درها رو بستن! حالم بدتر شد و شروع کردم به خون بالا آوردن، دکترا و پرستارا با بیرحمی از دور منو میدیدن که روی زمین افتادم و دارم جون میدم ولی هیچ واکنشی نشون نمیدادن، دوستام هرکاری کردن در رو باز نکردن و عاقبت من بعد از یه ساعت خونریزی در اثر شدت جراحات وارده تاب نیاوردم و پشت نرده های بسته درمانگاه روی دست دوستم جون دادم…. بعد از کشته شدنم مامورا اومدن و جنازه منو با خودشون بردن. وقتی خانواده از قتل من مطلع شدن و به دنبالم اومدن مامورا تهدیدشون کردن که باید به همه اعلام کنن من توی تصادف کشته شدم!! پدرم بر اثر تهدید و فشار زیاد مزدورای حکومتی مجبور به اعتراف اجباری شد و طبق خواسته اونا اعلام کرد که من تهران زندگی میکردم و همونجا تصادف کردم و کشته شدم! دادستان بجنورد هم اعلام کرد که هیچکس تو تجمعات کشته نشده و قتل منو تکذیب کرد، بعدم رسانه های حکومتی اعتراف اجباری پدرمو پخش کردن و گفتن ویدیویی که جلوی بیمارستان گرفته شده از یه سعید نام دیگه ای بوده که اعتیاد به مواد مخدر داشته و بخاطر مصرف مواد حوالی پارک شهر بجنورد از حال رفته و دوستاش سعی کردن هر طور شده اونو به هوش بیارن ولی یه نفر فیلم گرفته و به رسانه های خارج از ایران فرستاده! اون شخصی که توی فیلم بوده سالمه و بعد از چند ساعت از بیمارستان مرخص شده!! رسانه ها اعلام کردن که مامورا از اسلحه استفاده نکردن و بخاطر عدم حمایت مردم از معترضا دیگه تجمعی شکل نگرفته و همه چی خاتمه پیدا کرده! اونا م ر گ منو جعل کردن و با تهدید و فشار خانوادمو مجبور به سکوت کردن. در نهایت مامورای امنیتی جنازه رو به خانواده تحویل دادن به این شرط که تو بجنورد خاک نشم، پیکر بیجون من روز بعد در تاریخ ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۱ در آرامستان روستای کلاب با حضور سنگین مامورای امنیتی مظلومانه به خاک سپرده شد… مامورا اجازه برگزاری مراسم چهلم رو به خانواده داغدارم ندادن. هموطن من اولین جانباخته بجنورد توی اعتراضات بودم، ویدیوی راه ندادن من به درمانگاه توسط مسئولای اونجا و کادر درمان رسوایی بزرگی برای حکومت خونخوار و اون درمانگاه بود، جنایتکارا بمن تیر زدن ولی اجازه درمان ندادن تا از خونریزی پشت در بسته بمیرم…نذار خونم پایمال بشه، تو هم در راه به دست آوردن آزادی تلاش کن، آزادی وطن دور نیست، روزی که پیروز شدی به یاد منم باش که بیرحمانه به قتل رسیدم و در گوشه ای از این خاک با آرزوهای جوانی دفن شدم…💔 #علیه_فراموشی

به اشتراک بگزارید

اطلاعات ارائه‌شده در این صفحه ممکن است هنوز به‌طور کامل راستی‌آزمایی یا تأیید رسمی نشده باشد. ما در تلاشیم تا با حساسیت و دقت، داده‌ها را بررسی و تکمیل کنیم. در صورت مشاهده‌ی هرگونه خطا یا اگر اطلاعات موثقی در اختیار دارید، لطفاً با ما تماس بگیرید