من #حسین_سالاری_مقدم هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۱. سی و هفت سالم بود، متولد ۱۳۶۴. متأهل بودم و دو تا بچه داشتم، اهل و ساکن کرمان. مهندس رشته تعمیرات و آب و خاک بودم و شاغل در سازمان آب کرمان.
با شروع تظاهرات سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی، کرمان هم شلوغ شد، و منم در جهت حمایت از اعتراضات در شب ۴ آبان ۱۴۰۱ به جمعیت توی خیابون پیوستم. اونشب نیروهای سرکوبگر با تفنگ ساچمه ای و گلوله های جنگی به مردم شلیک میکردن، توی شلوغی ناگهان من از ناحیه کمر، سر و ریه، هدف ۴ گلوله جنگی و همینطور گلوله های ساچمه ای قرار گرفتم و مجروح شدم. مردم منو به بیمارستان کاشانی کرمان رسوندن، اصلا اوضاع خوبی نداشتم. ده روز توی بیمارستان درد کشیدم، این جراحت موجب عفونت شدید در ناحیه ریه ام شد. تا ۱۴ آبان ماه تحت مداوا قرار گرفتم ولی به دلیل شدت عفونت ریه ها، بعد از ده روز تحمل دردهای جانکاه، دوام نیاوردم و توی همون بیمارستان از دنیا رفتم….
بعد از مرگم مامورای امنیتی پیکر منو نگه داشته بودن و به خانوادم تحویل نمیدادن و میگفتن اجازه دفن ندارین!!! ولی نهایتا با فشار خانواده و مردم شهرم مجبور شدن جنازمو به خانوادم تحویل بدن. من در قبرستان کرمان به خاک سپرده شدم.
از من فقط همینقدر اطلاعات هست، نذار فراموش بشم، من برای آزادی بهای جان دادم و درد زیادی کشیدم، من حتی بزرگشدن بچه هامو ندیدم، راه منو ادامه بده
اطلاعات ارائهشده در این صفحه ممکن است هنوز بهطور کامل راستیآزمایی یا تأیید رسمی نشده باشد. ما در تلاشیم تا با حساسیت و دقت، دادهها را بررسی و تکمیل کنیم. در صورت مشاهدهی هرگونه خطا یا اگر اطلاعات موثقی در اختیار دارید، لطفاً با ما تماس بگیرید