من #برهان_کرمی هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۱. سی و دو سالم بود، متولد ۶ آبان ۱۳۶۹. فرزند محمود و آمنه بودم. در سال ۱۳۹۵ وقتی ۲۶ ساله بودم ازدواج کردم و صاحب یه فرزند دختر خردسال بنام بارین بودم. کُرد اهل سنت، اهل روستای چروسانه و بعد از ازدواج ساکن روستای یوزیدر از توابع شهرستان کامیاران در استان کردستان بودم. توی روستامون همزمان با درس خوندن به کشاورزی و دامداری هم مشغول بودم، تا مقطع دیپلم درس خوندم. بعد از ازدواج و نقل مکان از زادگاهم شغلم کارگر گچکار بود. به فوتبال و کوهنوردی علاقه داشتم. اصولا انسانی بودم زحمتکش با پشتکار زیاد و مردم دوست که اگه کاری برای کسی از دستم برمیومد کوتاهی نمیکردم و به حقوق مساوی زن و مرد هم معتقد بودم.
بعد از کشته شدن مهسا ژینا امینی در اواخر شهریور ماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات گسترده ای که در کردستان شکل گرفت، روز ۲۴ آبان تو کامیاران نیروهای سرکوبگر وحشیانه چند نفرو با شلیک گلوله جنگی کشتن که یکی از اونا #فواد_محمدی بود. روز ۲۵ آبان بود، اعتصابات عمومی تو کردستان شروع شده بود، من ساعت شش صبح برای دو ساعت عازم محل کارم شدم ولی بعد به منظور همبستگی با اعتصابات برگشتم خونه. ساعت ۱۲ ظهر بود که منم مثل خیلی از همشهریام برای دلجویی از خانواده فواد روبروی منزلش تو کامیاران محله فرهنگسرا، خیابون «زرنه» جمع شدیم. دو بار با همسرم تلفنی صحبت کردم و گفتم بزودی برمیگردم خونه. مزدورای حکومتی بهمون حمله ور شدن و تیراندازی میکردن، ناگهان من هدف شلیک گلوله جنگی در ناحیه سرم قرار گرفتم، غرق در خون افتادم کف خیابون و جابجا کشته شدم….
ساعت ۳ وقتی همسرم تماس گرفت دیگه جواب ندادم. بعد از چند تماس یه مرد ناشناس جواب داد و گفت که من پام تیر خورده و بردنم بیمارستان سینا. خانوادم خودشونو سریع به بیمارستان رسوندن و با قسم و التماس و نشون دادن عکس من بابت شناسایی، با اشاره یک پرستار متوجه شدن که من فوت شدم و منتقلم کردن به سردخونه.
بعد از کشته شدنم یه ویدیو از لحظه قتل من پخش کردن که در جریان این تیراندازی، حکومت فردی که کنار من بود رو ضارب و قاتل معرفی کرد!! رژیم جنایتکار اعلام کرد که ضارب تیر رو به شکم من شلیک کرده، ولی دروغ بود، اگه تیر به شکمم شلیک شده بود جسمم بلافاصله بدون حرکت روی زمین نمی افتاد، ضمنا با توجه به فیلم موجود از جنازه ام معلومه که تیر از ناحیه صورتم وارد و از ناحیه پشت سرم خارج شده که فرضیه تیر خوردن از فرد بغل دستی رو رد میکنه.
نیروهای امنیتی تو بیمارستان خانوادمو بشدت تهدید کردن در صورتی جنازمو بهشون تحویل میدن که تعهد نامه ای امضا کنن مبنی بر خاکسپاری به صورت مخفیانه و بدون حضور مردم، سر ندادن شعارهای ضد انقلابی موقع خاکسپاری و عدم اطلاع رسانی در مورد قتل و دیگه اینکه مراسم خاکسپاری رو باید نیم ساعته تموم کنن!
پیکر بیجون من چهارشنبه شب ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۱ تو روستای چروسانه از توابع شهرستان کامیاران مظلومانه و در جو شدید امنیتی به خاک سپرده شد…علیرغم تهدید نیروهای امنیتی مراسم با حضور تعداد زیادی از هموطنام برگزار شد. اونا شعار میدادن: «دایه برای فرزندت گریه نکن عهد باشه که انتقامشو بگیریم». مراسم ختم هم فرداش تو خونمون برگزار شد.
بعد از خاکسپاری مزدورای رژیم به خانوادم گفتن که میتونن منو شهید حکومتی اعلام کنن و کارت عضویت بنیاد شهید بگیرن ولی اونا قبول نکردن.
خانوادم با ثبت شکایت یه پرونده قضایی تو شعبه دوم بازپرسی دادگستری شهرستان کامیاران باز کردن و امیدوار بودن دادرسی عادلانه انجام بشه! رئیس کل دادگستری استان کردستان ادعا کرد که روز کشته شدن من هیچ ماموری تو محل حضور نداشته و قتل کار «اغتشاشگرا»بوده!
مراسم چهلم من و فواد در تاریخ یکشنبه ۴ دیماه ۱۴۰۱ تو روستای ماویان از توابع شهرستان کامیاران با حضور گسترده هموطنامون برپا شد. مردم حرف فواد رو بازگویی میکردن: «تا زن آزاد نشه جامعه آزاد نمیشه».
روز ۲۸ مرداد ماه ۱۴۰۲ پسر عموم حسام ۳۹ ساله توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد، چند روز بعدش هم برادرش سیروان ۳۵ ساله رو دستگیر کردن و بعد از ضرب وشتم شدید و ضبط حسابای کاربریش آزادش کردن.
مزدورای حکومتی در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۲ سنگ مزارمو خراب کردن، بهمن برادر بزرگترم، این خبرو منتشر کرد و گفت: «این حرکت ضد انسانی ما رو ضعیف نخواهد کرد و بر عکس ما رو قوی تر از قبل میکنه.»
مراسم سالگرد من و فواد در تاریخ ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۲ تو روستای زادگاهم برگزار شد. برادر فواد، احمد که از چهره های خوشنام کامیاران هست سخنرانی غرور آفرینی ایراد کرد.
هموطن، دوستام خطاب به حکومت ضحاک میگفتن: «یادتون باشه برهان با چشم باز از این دنیا رفت»، من در راه آزادی جان نثار کردم دیگه ادامه راه با تو، نذار خونم پایمال بشه، روزی که پیروز شدی به یاد منم باش که به جرم ناکرده زیر خروارها خاک سرد آرمیدم و آرزوی بزرگ کردن بارین رو به گور بردم…💔 #علیه_فراموشی
اطلاعات ارائهشده در این صفحه ممکن است هنوز بهطور کامل راستیآزمایی یا تأیید رسمی نشده باشد. ما در تلاشیم تا با حساسیت و دقت، دادهها را بررسی و تکمیل کنیم. در صورت مشاهدهی هرگونه خطا یا اگر اطلاعات موثقی در اختیار دارید، لطفاً با ما تماس بگیرید