من ابراهیم احمدپور سامانی هستم. من در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۱ کشته شدم. سی و هشت سالم بود. مهندس فارغالتحصیل از دانشگاه تهران بودم، اهل سامان در چهارمحال و بختیاری، و یکی از دانشجویان نخبه این دانشگاه. علاوه بر آن، کوهنورد و عضو هلال احمر شهر سامان بودم.
پس از کشته شدن برادرم بهزاد در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۱، و بیخبری از او، تصمیم گرفتم به تهران بروم تا خبری از او پیدا کنم. همهجا را گشتم، به تمام ارگانها مراجعه کردم، اما اثری از او نیافتم.
در تاریخ ۱ آذر ماه، در حالی که همچنان به دنبال برادرم بودم، توسط نیروهای امنیتی هدف گلوله قرار گرفتم. به کما رفتم و در روز ۳ آذر بر اثر شدت جراحات و مرگ مغزی از دنیا رفتم.
من کارت اهدای عضو داشتم و اعضای بدنم به بیماران نیازمند اهدا شد. اما پس از مرگم، حکومت یک سناریوی دروغین ساخت و ادعا کرد که بهزاد بر اثر اختلاف مالی با شریکش کشته شده و من نیز در ادامه پیگیریهای همان موضوع، توسط همان افراد به قتل رسیدم. خانواده ما تحت فشار شدید قرار گرفت تا این سناریوی جعلی را بپذیرد و از رسانهای کردن ماجرا خودداری کند.
پیکر من نیز تا ۲۰ آذر ماه در سردخانه باقی ماند و سپس همراه با پیکر بهزاد به خانوادهام تحویل داده شد. هر دوی ما در فضایی به شدت امنیتی در باغ رضوان شهر سامان به خاک سپرده شدیم. مراسم چهلم ما نیز در تاریخ ۲۲ دی ماه ۱۴۰۱ برگزار شد.
اطلاعات ارائهشده در این صفحه ممکن است هنوز بهطور کامل راستیآزمایی یا تأیید رسمی نشده باشد. ما در تلاشیم تا با حساسیت و دقت، دادهها را بررسی و تکمیل کنیم. در صورت مشاهدهی هرگونه خطا یا اگر اطلاعات موثقی در اختیار دارید، لطفاً با ما تماس بگیرید