من #عاطفه_صادقی هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۱۰ دیماه ۱۴۰۱. سی و هفت سالم بود، متولد ۲ بهمن ۱۳۶۴. فرزند ناصر بودم و خودم یه فرزند داشتم. برای تامین هزینه های خودم و فرزندم دو شیفت کار میکردم. اهل و ساکن تهران بودم.
با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی و در ادامه کشتار تعداد زیادی از هموطنام، روز ۸ دیماه ۱۴۰۱ مصادف با مراسم چهلم #حمیدرضا_روحی منم به قیام مردمی پیوستم تا غم و خشمی که در قبلم تلنبار شده بود رو فریاد بزنم. اونروز نیروهای سرکوبگر وحشیانه به مردم حمله میکردن و اونا رو با ضربات باتوم مصدوم میکردن. توی اون شلوغی چند تا از نیروهای امنیتی منو دزدیدن و به بازداشتگاه بردن، اونجا بمن تجاوز کردن و دو روز مورد شکنجه شدید قرار گرفتم، آنقدر با باتوم به سرم کوبیدن که از دنیا رفتم… وقتی خونه برنگشتم خانوادم با نگرانی همه جا رو دنبالم گشتن ولی اثری از من پیدا نکردن. بعد از دو روز مامورای اطلاعات با خانوادم تماس گرفتن و گفتن من کشته شدم و باید برای تحویل جسد به سردخونه مراجعه کنن. اونا خانوادمو شدیدا تهدید کردن که فقط در صورتی جنازه رو بهشون تحویل میدن که در مورد من اطلاع رسانی نکنن، خانوادمو مجبور به سکوت کردن…
پیکر بیجون من در تاریخ ۱۰ بهمن ماه ۱۴۰۱ در بهشت زهرا قطعه ۳۲۷، ردیف ۷۴، شماره ۶۰ مظلومانه و در سکوت خبری و حضور سنگین نیروهای امنیتی به خاک سپرده شد…
هموطن من دین خودمو برای آزادی وطن ادا کردم، الان نوبت تو هست که جامو پر کنی و حقتو فریاد بزنی. تلاش کن تا وطن جایی باشه برای زندگی کودک بی مادر شده من و همه فرزندان ایران، اسم منو به خاطرت بسپار تا روز آزادی…. #علیه_فراموشی
اطلاعات ارائهشده در این صفحه ممکن است هنوز بهطور کامل راستیآزمایی یا تأیید رسمی نشده باشد. ما در تلاشیم تا با حساسیت و دقت، دادهها را بررسی و تکمیل کنیم. در صورت مشاهدهی هرگونه خطا یا اگر اطلاعات موثقی در اختیار دارید، لطفاً با ما تماس بگیرید