من #محسن_منصوری هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۱. سی و یکسالم بود، متولد ؟؟. اهل نهاوند در استان همدان و ساکن کرج بودم.
اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا ژینا امینی شروع شده بود. من زندانی جرایم عادی تو زندان مرکزی کرج در بند ۴ بودم. روز شنبه ۲۶ آذر ماه بود که من و زندانیای دیگه تو بند ۱، ۳ و ۴ وقتی شنیدیم تعدادی از زندانیا رو به اتهامات مربوط به مواد مخدر قراره جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی ببرن، شورش کردیم و شعارهای ضد حکومتی سر دادیم. راههای ورود به بند رو بستیم تا مامورا نتونن وارد بشن و زندانیای محکوم به اعدام رو منتقل کنن. درگیری بین مامورا و زندانیا منجر به زخمی شدن چهار زندانی شد. رییس زندان «ایرج فتاحی» وارد عمل شد، وقتی من داشتم وارد سلولم میشدم ناگهان از پشت سر و از فاصله دو متری با اسلحه کلت کمری مستقیم به سرم شلیک کرد و من در دم جان دادم…
دو روز بعد از قتل من در تاریخ ۲۸ آذر ماه ۱۴۰۱ «احمد حسینی بهادران» رئیس اداره متوفیات سازمان مدیریت آرامستانهای شهرداری کرج مجوز دفن صادر کرد و علت فوتم رو اصابت گلوله قید کرد. پیکر بیجون من شبانه در آرامستان روستای «لیلی یادگار» از توابع بخش خزل این شهرستان مظلومانه به خاک سپرده شد….
بعد از کشته شدن من رییس کل دادگستری استان البرز با ارائه روایتی دروغین اعلام کرد که من در اثر «سنگ پرانی زندانیای دیگه» جان باختم!! و
قتل من جعل شد…
هموطن من یکی از کشته شده های گمنامم که بخاطر تهدید خانوادم توسط نیروهای امنیتی رسانه ای نشدم. سرکوب خشونتبار زندانیای محبوس اوج رذالت حکومت جنایتکار بود. من جلوی ظلم ایستادم و ناجوانمردانه به قتل رسیدم. توهم برای حقت بجنگ و تسلیم نشو، پیروزی دور نیست فقط مبارزه رو ادامه بده، روز آزادی ایران از چنگال اهریمن به یاد منم باش…💔
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی