من #مسعود_دولتشاه هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۷ آذر ماه ۱۴۰۱. سی و هشت سالم بود، متولد ؟؟. فرزند نظر علی، دوبرادر به نامهای شهرام و سعید و چهار خواهر داشتم. لر اهل خرم آباد در استان لرستان و از طایفه حسنوند بودم و ساکن تهران. با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا ژینا امینی، منم در کنار هموطنام به خیابون رفتم و اعتراضمو فریاد زدم. روز ۲۹ آبان ۱۴۰۱ بود، اونروز تو خیابون سعادت آباد تجمع داشتیم که مزدورای حکومتی بهمون حمله ور شدن. با تفنگ ساچمه ای به طرف مردم شلیک میکردن، ناگهان یکیشون به من نزدیک شد و از فاصله یه متری بهم شلیک کرد! گلوله ها به قفسه سینم برخورد کردن و وارد شش، قلب و کلیه ام شدن و غرق در خون افتادم زمین….اونا منو با یه آمبولانس بی نام و نشون به بیمارستان آتیه تهران منتقل کردن ولی مانع مداوای فوری شدن و من به کما رفتم… هشت روز توی کما بودم، شدت جراحات زیاد بود و من به هوش نیومدم و در تاریخ ۷ آذر ماه چشم از دنیا فرو بستم…. بعد از کشته شدنم مزدورای حکومت م ر گ منو جعل کردن و اعلام کردن که در شامگاه‌۲۹ آبان در حوالی بلوار فرحزادی بعد از یه سرقت مسلحانه در حین فرار و گریز با نیروهای انتظامی مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و در اثر شدت جراحات تو بیمارستان از بین رفتم!! و اینکه من علاوه بر سرقت مسلحانه، سوابق متعددی از قبیل مشارکت در نگهداری و استعمال هروئین، سرقت وسایل نقلیه و لوازمش، سرقت لوازم منزل و خری�� و فروش مواد مخدر داشتم و دو بار سابقه زندان به جرم های سرقت و حمل مواد مخدر و ضرب و جرح عمدی در سال‌های ۹۰ و ۹۲ و حبس در زندان قزل حصار داشتم!!! پیکر بیجون من در تاریخ ۹ آذر ماه ۱۴۰۱ به زادگاهم خرم آباد منتقل و در قبرستان خضر، بهشت ششم مظلومانه به خاک سپرده شد… مراسم چهلم هم در تاریخ ۱۶ دیماه ۱۴۰۱ بر سر مزارم با شرکت تعداد زیادی از همشهریام برگزار شد. هموطن من در برابر ظلمی که در وطنم‌ میدیدم ساکت نشدم و به اعتراض برخاستم، از فاصله نزدیک بهم شلیک کردن و منو به قتل رسوندن و نه تنها پاسخگو نبودن بلکه با اتهامات واهی سعی در خرابکار جلوه دادن من کردن! من در راه آزادی جان شیرینم رو نثار کردم نذار خونم پایمال بشه، برای آزادیت بجنگ، پیروزی از آن ماست! روز آزادی ایران از دست شیاطین از منم یاد کن…💔 #مهسا_امینی #علیه_فراموشی