من #فواد_محمدی هستم. من کشته شدم در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۱. چهل و دو سالم بود، متولد ۱ شهریور ۱۳۵۹. فرزند اسماعیل و هاجربودم. متأهل، من و همسرم سهیلا، دو فرزند دختر داشتیم، ویان ۱۶ سالش بود و ژیوانا ۶ سال. اهل و ساکن روستای ماویان از توابع کامیاران کردستان، ورزشکار، علاقمند به فوتبال و کوهنوردی بودم و هر سال چندین بار به کوههای بلند کردستان بخصوص کامیاران میرفتم. تو پاساژ تجارت فروشگاه موبایل فروشی داشتم.
با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا ژینا امینی، شب ۲۴ آبان بود که منم به تظاهرات پیوستم. خیابونا خیلی شلوغ بود و هموطنام شور و خروش زیادی داشتن، همون موقع یه استوری گذاشتم و نوشتم که «خیابان خروشان است». درگیری با مامورا شروع شد، جوونا به یه پایگاه بسیج حمله کردن، مامورای سرکوبگر با گلوله های جنگی به مردم بیدفاع و دست خالی شلیک میکردن، ناگهان منو هدف قرار دادن و هشت گلوله به سمتم شلیک کردن، غرق در خون افتادم کف خیابون و به شدت مجروح شدم. مردم منو سریع به بیمارستان کامیاران رسوندن ولی در اثر شدت جراحات وارده و خونریزی شدید تاب نیاوردم و از دنیا رفتم…
اون شب جوون دیگه ای هم بنام #سعید_محمدی کشته شد.
بعد از قتل ناجوانمردانه من، خانوادم تا مطلع شدن اومدن بیمارستان ولی مامورای امنیتی که بیمارستان رو محاصره کرده بودن نه تنها اجازه ورود به بیمارستان رو بهشون ندادن و از تحویل دادن جنازه خودداری کردن بلکه با سلاح ساچمه ای به طرف خانوادم شلیک کردن که منجر به زخمی شدن پنج نفر از اونا شد. پدرم اسماعيل محمدی، عموم حسن محمدی و احمد و آرام و خبات محمدی برادرام بودن که در این جریان زخمی شدن.
اون شب خانواده و بستگانم جلوی بیمارستان تجمع کردند و مانع ربودن و به خاک سپردن مخفیانه پیکر من توسط رژیم جنایتکار شدن، حضور مردم اونا را مجبور کرد تا به کشته شدن من اعتراف کنن ولی قتل رو گردن نگرفتن!
فردای اون شب یعنی ۲۵ آبان، همشهریام جلوی منزل ما تجمع بزرگی تشکیل دادن که با حمله وحشیانه نیروهای سرکوبگر به خشونت کشیده شد و جوون دیگه ای بنام #برهان_کرمی مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفت و جان باخت…
پیکر بیجون من با فشار نهادهای امنیتی شبانه در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ مظلومانه به خاک سپرده شد….
هموطن، من یه مبارز بودم که قلبم برای هموطنای ستمدیده و رنج کشیده ام میتپید، برای اعتراض پا تو مسیر مبارزه با رژیم ظالم گذاشتم و جونمو فدا کردم، نذار خونم به هدر بره، منو به خاطر بسپار و راهمو ادامه بده تا روز پیروزی…💔
#علیه_فراموشی