من فرجاد درویشی هستم، جوانی ۲۳ ساله، متولد ۱۳۷۸ از روستای بالو ارومیه. روز ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری، در شهرک ولیعصر ارومیه با گلوله جنگی هدف قرار گرفتم و جانم را از دست دادم. زندگیام در همان لحظه به پایان رسید، اما داستان من، خانوادهام، و مقاومت آنها ادامه یافت.
پیکرم در روستای محل تولدم، بالو، به خاک سپرده شد، اما حتی پس از مرگ، خانوادهام از آزار و اذیت نیروهای حکومتی در امان نبودند. برادرم، صیاد درویشی، در آبان ۱۴۰۲، به جرم دادخواهی قتل من، توسط نیروهای امنیتی ربوده و به مکان نامعلومی برده شد. پس از مدتی بیخبری، مشخص شد که او را به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل کردهاند. خانوادهام برای دو ماه هیچ خبری از او نداشتند، تا اینکه در ۱۰ دی ماه ۱۴۰۲، با تودیع وثیقه سنگین یک میلیارد تومانی، از زندان ارومیه آزاد شد.
من رفتم، اما داستان من و خانوادهام، بخشی از روایت مقاومت و ایستادگی مردمی است که در برابر ظلم و سرکوب ایستادهاند. صدای من خاموش نشد؛ آن را برادرم و دیگرانی که برای آزادی و عدالت میجنگند، زنده نگه داشتهاند. یاد من، فرجاد درویشی، در قلب مردمی که حقیقت را میجویند، جاودانه خواهد بود.